وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

با نبودنت

تازه اول لطف خدا بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ خوشبختی توجهش به ما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ تازه اول زدودن گرد غریبی از روی همه خاطره ها بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ بعد از این همه رنج و عذاب چند ساله تازه اول درد و دل من و شما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ با نبودنت، با نبودنت حال باغچه پریشونه گل روشو بر می گردونه هیچ آرزویی تو دلم یه صبح تا شب نمی مونه با نبودنت، با نبودنت غم تو صدای بارونه قناری خوب نمی خونه کسی تا تنها نباشه حال منو نمی دونه نمی دونه، نمی دونه تازه اول لطف خدا بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ خوشبختی توجهش به ما بود، کجا رفتی؟ کجا رفتی؟ با نبودنت، با نبودنت حال باغچه پریشونه گل روشو بر می گردونه هیچ آرزویی تو دل...
30 تير 1401

کتاب

سالهاست که دیگر کتاب نمیخوانم .. هراس دارم از اینکه پایانش آنطور که میخواهم نباشد سالهاست کتاب ها فقط در قفسه اند روحم از کتابها فاصله گرفته و خودم از زندگی واقعی.. تلفن همراهم.... او هم دوست خوبی نیست . فقط برای سپری کردن وقت هاست.. گلهایم! هرکدام که دردل هایم را شنید ، یا نوایی از آن به گوش او رسیده ...  فردا برگ های خشک شده اش را از زمین جمع میکنم و گلدانش را خالی... غنچه اطلسی دل نازک همان لحظه سر خم کرد و ساقه لطیفش در دم شکست... درخت کهنسال خانه تمام برگ هایش ریخت ... خسته شده ام  خسته... خدا کجاست؟ از قلبم نرفته ، میدانم ... اما نمیدانم چطور میشود به آن رجوع کرد.. دردل دا...
27 تير 1401

تولد پارت ۱

سلام علیکم بنده هنوز هیچ کاری برا تولدم انجام ندادم😂😂 خواهرم از ساعت ۱۱ داره تو پارکینگ دوچرخه سواری میکنه گوشیمو دادم ۳ ساعت و نیم بازی کرده باتریم از ۴۶ به ۶ درصد رسیده بود😐😐😐 منم رفتم باهاش تو پارکینگ دوجرخه سواری سوار دوچرخه قراضه درواقع دوچرخه قدیمی خودم شدم و خواهرم هلم میداد 😐😐😐😂😂😂😂
25 تير 1401

تولدت مبارک🙂

خیلی دوست داشتم تو همین سن بمونما ولی خب خلاصه یک سال عجیب و غریب دیگه به سر رسید😊 نمیدونم! هیچ حسی ندارم فقط ناراحتم تیر ماهم با غرعر ها و کلافگی های عجیبم حروم شد ولی .... ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه است کی میاد برام کتاب شعر شاملو بگیره؟😂 امروز رفتم دوچرخه سواری و تا همین الان به چشمم از خستگی تو خواب بود ولی الان بیدارم فردا هم کلاس والیبال دارم و آناهل درونم گل کرده پست اتفاقات هیجانی اخیرمو نذارم😐 خلاصه.... این هفته ها مودم رو یه چیز ثابت مونده😐 حال هیچیم ندارم آنه شرلی درونم خیلی وقته ساکت شده  از فردا میشم انه اتون😂😂🙂 Only sleep🙂 کلاس زبانم نمیرم😐قراره دوباره برم😐 برام یه آرزو...
24 تير 1401

روزهای گاهی سپید ، گاهی سیاه برای من 21

سایه برخواست و ارام زیر نگاه هزاران چشم اشک بار اتاق را ترک کرد برای اولین بار احساس آرامش میکرد.. در اتاقش باز بود ، لابد باز جو رمان های جدیدیش که از دست دوم فروشی بغل عمارت گرفته بود ، کش رفته بود ... سایه زیر لب گفت : -از دست این خانم جووووووو و ر فت اما نخوابید! در کمال حیرت از خودش تمام شب با بازی جدیدی که روی لپ تاپش ریخته بود سرگرم شد و در انتها  با دیدن اشعه های ناشی خورشید در سحرگاه ، از هوش رفت.. چند ساعت بعد ناگهان با صدای زنگ کلاس ها با ترس از خواب پرید ، فوری آبی به صورتش زد و یک فنجان قهوه فوری درست کرد و فنجان به دست با موهای برآشفته به کلاس پر ماجرای همیشگی اش رفت. خمیازه بلندی کشید و گفت...
24 تير 1401

سلام

سلام به وبلاگی که نمیتونم نظراتمو جواب بدم:/ چطوری؟ راستی ؟ فاز جدید من مشخص شد  گویندکی کتاب صوتی :)
23 تير 1401

دختر آفتابگردان

و من همان دختری هستم که شبها با خیال فردایی بهتر به خواب میرفت  من همانم که گندمزار گیسوانم در میان مزرعه آفتاب گردان ها در تلاطم بود اگر شاید کسی میگذاشت گلی بچینم  رنگ چشمانم هم  همپوش آفتابگردان ها میشد.... ...
22 تير 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد